كشتي نساز اي نوح طوفان نخواهد آمد / برشوره زار دلهاباران نخواهد آمد

رفتي كلاس اول اين جمله راعوض كن / آن مرد تا نيايد باران نخواهد آمد . . .

يا صاحب الزمان

.

.

.

ارباب زمين، امير مريخ، بيا

تا نخل ستم بركني از بيخ بيا

از قول همه منتظران مي گويم

اي پيرترين جوان تاريخ بيا

الهم عجل لويك الفرج

.

.

.

مهديا منتظرانت همه در تاب و تبند / همه ي اهل جهان، جمله گرفتار شبند

چو بيايي غم و ظلمت برود از عالم / شاد گردد دل آنان كه گرفتار غمند . . .

.

.

.

صبح بي‌تو رنگ بعد از ظهر يك آدينه دارد

بي‌‌تو حتي مهرباني حالتي از كينه دارد

بي‌تو مي‌گويند تعطيل است كار عشقبازي

عشق اما كي خبر از شنبه و آدينه دارد . . .

.

.

.

ما را به يك كلاف نخ آقا قبول كن / يـا ايّهـا العــزيز! أبانـا! قــبول كن 

آهي در اين بساط به غير از اميد نيست  / يـا نـااميدمــان ننـمـا يـا، قـبـول كن . . .

.

.

.

در اضطراب چه شب‌ها كه صبح شان گم شد

چـه روزهـا كــــه گـرفـتـــــار روز هـفــــتـم شد

چه قدر هفته پر از شنبه شد، به جمعه رسيد

و جـمـعــــه روز تـفــــرّج بـــــراي مـــــردم شـد . . .

.

.

.

از هجر تو طبيعت ما گريه مي كند / چشم تمام آينه ها گريه مي كند

چشم انتظار آمدنت شير خواره‌اي است  / گهواره‌اي به كرب و بلا گريه مي كند . . .

.

.

.

يا اين دل شكستة ما را صبور كن

يا لا أقل به خاطر زينب ظهور كن

ديگر بتاب از افق مكه ، ماه من!

اين جاده هاي شب زده را غرق نور كن . . .

يا مهدي ادركني

.

.

.

بازهم – صحبت فرداست قرارِ ما ها

بازهم – خير نديديم از اين فردا ها

چقدر پاي همين وعده ي تو پيرشدند

جگر “مادر ها ” موي سر “بابا ها ” . . .

يا صاحب الزمان

.

.

.

ما منتظريم از سفر، برگردي / يكروز شبيه رهگذر برگردي

با كاسه ي آب و مجمري از اسپند  / ما آمده ايم پشت در، برگردي . . .

.

.

.

عمري در آرزوي وصال تو سوختيم

با ياد آفتاب جمال تو سوختيم

ما را اگر چه چشم تماشا نداده اند

اي غايب از نظر به خيال تو سوختيم . . .

.

.

.

دروغ گفتم كه از دوريت شكست دلم / كه در نبود تو حتي ترك نبست دلم

بيا و زود بيا اي تمام هستيم / كه اگر دير كني مي رود ز دست دلم . . .

يا مهدي …

.

.

.

گفتم چرا قلبم دگر بر تار زلفت گير نيست

سر بر زمين افكند و گفت خود كرده را تدبير نيست

اشكي به زير مقدمش انداختم رحمي كند

گفتا كه اشك بي ورع در رتبه تاثير نيست . . .

يا مهدي صاحب الزمان

.

.

.

بيا اي يوسف زهرا گره بگشا ز كار ما / كه از وصلت رسد جانا به پايان انتظار ما

بيا تا يوسف كنعان شود همچون زليخايت / فداي روي زيبايت كه برد از دل قرار ما . . .

.

.

.

طعنه از دشمنت اي دوست شنيدن تا كي؟ / به بدن پيرهن صبر دريدن تا كي؟

پيش رو بودن و روي تو نديدن تا كي؟ /  بار هجران تو بردوش كشيدن تا كي . . . ؟

به اميد ظهورش

.

.

.

بگذار بگويمت دلم غم دارد

 يك عالمه اشك و آه و ماتم دارد

عجّل بظهور، عصر آدينه ها

اي يوسف فاطمه تو را كم دارد . . .

.

.

.

اي كاش كه انتظار معني مي شد /  بي تابي جويبار معني شد

وقتي كه سحر شكوفه صبح دميد / با آمدنت بهار معني شد. . .

.

.

.

به ذهن شب زده من ظهوركن مهتاب

ز دشت تيره ظلمت عبوركن مهتاب

دلم گرفته، نگارم، ببين كه تاريكم

 به خاطر دل عاشق، ظهوركن مهتاب . . .

.

.

.

به تمنّاي طلوع تو جهان چشم به راه /  به اميد قدمت كون ومكان چشم به راه

رخ زيباي تو را ياسمن آينه به دست   /  قدّ رعناي تو را سرو جوان چشم به راه . . .

.

.

.

به دنبال تو مي گردم نمي يابم نشانت را / بگو بايد كجا جويم مدار كهكشانت را

تمام جاده را رفتم، غباري از سواري نيست /  بيابان تا بيابان جسته ام ردّ نشانت را . . .

.

.

.

فروغ روي يزدان داري اي دوست / صفاي باغ رضوان داري اي دوست

تويي يوسف، كه در هر كوي وبرزن /  هزاران پيركنعان داري اي دوست . . .

دسته ها : مذهبي
جمعه هفتم 11 1390

وصيت غضنفر :

من از شب اول قبر ميترسم منو شب دوم خاك كنيد !

.

.

.

تحقيقات دانشمندان نشون داده

جمله ” تا۵ دقيقه ديگه آماده ام.” خانوما

و جمله ” تا ۵ دقيقه خونه ام.” آقايون

يه معني رو ميده!!!

.

.

.

براي كاهش وزن ابتدا سر خود را به چپ و سپس به راست بچرخانيد

اين حركت را چند بار در موقع تعارف شيريني، شكلات، تنقلات

و غذاهاي چرب و چيلي انجام دهيد !

حتما لاغر ميشويد .

.

.

.

يه قانوني هست كه ميگه :

يه مريضي ميگيري كه از هر يك ميليون نفر يه نفر اونو ميگيره !

اما تو قرعه كشي بانك بين دونفر هم كه باشه تو برنده نميشي !

.

.

.

غضنفر ﺍﺯ ﺟﻮﺏ ﻣﯽ ﭘﺮﻩ ﺍﺯﺵ ﻓﯿﻠﻢ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻥ

ﺩﻭﺭ ﺁﻫﺴﺘﻪ ﻣﯿﺰﺍﺭﻥ ﻣﯿﻔﺘﻪ ﺗﻮ ﺟﻮﺏ

ﺩﻭﺭ ﺗﻨﺪ ﻣﯽﺯﺍﺭﻥ ﻣﯽ ﺧﻮﺭﻩ ﺑﻪ ﺩﯾﻮﺍﺭ

.

.

.

چه بسيار انسان ها ديدم تنشان لباس نبود

و چه بسيار لباس ها ديدم كه انساني درونش نبود…

( دكتر علي شريعتي دم در بوتيك لباس فروشي … )

.

.

.

از غضنفر ميپرسن

جمله “مادر شوهرم را بوسيدم”

ماضي نقلي است يا استمراري؟

ميگه هيچ كدام ! ماضي اجباري !

.

.

.

 ’̿’̿ ̿\̵͇̿̿\з=(•̪●)=ε/̵͇̿̿/’̿’̿ ̿
……..▌……..
………./ \……..
هيچكي از جاش تكون نخوره

بوس بده بياد

.

.

.

سلامتي مادرهاي قديم كه وقتي لنگه دمپايي رو پرت ميكردن طرفمون صاف ميامد ميخورد تو سرمون!!!

.

.

.

وقتي تو پشت فرمون باشي بابات كنار دستت امكان داره يه سري قوانين جديد هم به

قوانين راهنمايي اضافه بشه …وقتي بابات نشست پشت فرمون همون قوانين

راهنمايي هم ميتونه كنسل بشه!

.

.

.

ديدن يه سوسك توي اتاق خواب درواقع مسئله خاصي نيست

مسئله خاص از اونجا شروع ميشه كه : سوسكه ناپديد ميشه … !!

.

.

.

پشت خاور نوشته بوود:همه از من ميترسن من از نيسان ابي

پشت نيسان نوشته:همه از من ميترسن من از زنم

.

.

.

يكي از سوالاتي كه ذهن منو درگير كرده اينه كه اين آتشنشان هاي محترم ،

چرا همون طبقه ي اول نمي شينن كه وقتي ميخوان برن ماموريت

مجبور نشن از اون ميله ها سر بخورن بيان پايين؟!

.

.

.

غضنفر رفته بود واسه مصاحبه استخدامي يارو ازش پرسيده بود:

اولوالعزم به كيا ميگن؟

ميگه : چهارده معصوم !

.

.

.

اينجا ايران است يعني:

 ببخشيد پرواز ۱۷:۴۵ چه ساعتي ميشينه؟

ببخشيد اتوبوس ۹:۳۰ ساعت چند حركت ميكنه ؟

 ببخشيد كارت شارژ دو تومني دارين ؟ چنده !؟

دسته ها : سرگرمي
جمعه هفتم 11 1390

الهي

نه من آنم كه ز فيض نگهت چشم بپوشم

نه تو آني كه گدا را ننوازي به نگاهي

در اگر باز نگردد نروم باز به جايي

پشت ديوار نشينم چو گدا بر سر راهي . . .

.

.

.

خدايا

در ۲ راهي زندگي ام

تابلوي راهت را محكم قرار بده

نكند كه با نسيمي راهم را كج كنم . . .

.

.

.

خدايا من به عنوان بنده حاجتم را گفتم

 اميدوارم اگر قرار به برآورده نشدنش هست

از حكمت تو باشد تا بي لياقتي من . . .

.

.

.

خدايا ! اگر زارم، در تو زاريدن خوش است

و گر نازم به تو نازيدن خوشست . . .

.

.

.

خداوندا

دنياي آشفته ي درونم را كه تنها از نگاه تو پيداست ، با لالايي مهربان خود ، آرام كن

تا وجود داشتن و بودن را به زيبايي احساس كنم . . .

.

.

.

خدايا

عجب از آدمي، كه نشانه‌هايت را مي‌بيند و انكارت مي‌كند

و عجب از تو كه انكارش را ميبيني و مهرباني ميكني . . .

.

.

.

حضرت عشق بفرما كه دلم خانه توست

سر عقل آمده آن بنده كه ديوانه توست . . .

.

.

.

حكايت عجيبيست رفتار ما

خداوند مي بيند و مي پوشاند

مردم نمي بينند و فرياد مي زنند . . .

.

.

.

 خداوندا

تقدير عزيزانم را زيبا بنويس تا من جز لبخند آنها چيزي نبينم  . . .

.

.

.

خدا مرحم تمام دردهاست  ، هر چه عمق خراشهاي وجودت بيشتر باشد

خدا براي پر كردن ان بيشتر در وجودت جاي ميگيرد . . .

.

.

.

به نام خالقي كه تنهاست ولي تنهايي را براي مخلوقاتش نمي پسندد . . .

.

.

.

هيچگاه دلت را به روزگار مسپار كه دريايي از نااميدي هست

دلت را به خدا بسپار كه دريايي از اميد است . . .

.

.

.

هيچگاه دلت را به روزگار مسپار كه دريايي از نااميدي هست

دلت را به خدا بسپار كه دريايي از اميد است . . .

.

.

.

غرق گناهم به كه روي آورم / نامه سياهم به كه روي آورم

از غم و غصه شده ام زير و رو / غير خدايم به كه روي آورم . . .

.

.

.

خدا را در دور دستها، در انتهاي افق و يا در اوج آسمانها جستجو مكن

نگاهي به اعماق وجودت بيانداز . . .

.

.

.

خدايا بزرگ و توانا تويي / رحيم و، رئوفي و يكتا تويي

پر از مهري و بخشش و مغفرت / كه ما قطره هستيم و دريا تويي . . .

دسته ها : مذهبي
جمعه هفتم 11 1390

تا كي به شـكل خاطره اي گم ببينمت

درعطر سيب و مزه ي گندم ببينمت

من آن هميشه چشم به راهم به من بگو

يك جمعه در هزاره ي چندم ببينمت . . . ؟

يا مهدي

.

.

.

دوباره جمعه گذشت و قنوتِ گريان ماند

دوباره گيسوي نجواي ما پريشان ماند

دوباره زمزمه ي كاسه هاي خالي ما

پس از نيامدنت گوشه ي خيابان ماند . . .

الهم عجل لويك الفرج

.

.

.

اي پاسخ گرامي امن يجيب ها

تعجيل كن به خاطر ما ناشكيب ها

چشم جهان به چشمه ي دستان سبز توست

جاري شو از وراي فراز و نشيب ها . . .

تعجيل در ظهورش صلوات

.

.

.

دوبيتي امام زمان

با كدامين رو روز شمارش باشيم

عصر ها منتظر صبح وصالش باشيم

سالهاست كه منتظر سيصد و اندي مرد است

آنقدر مرد نبوديم كه يارش باشيم

الهم عجل لوليك الفرج

.

.

.

جز تو كسي نيامده آقا،  سر قرار

انگار بي تو نيست كسي، غرق انتظار

اين جمعه هم گذشت و تو مثل هميشه باز

در انتظار خويش نشستي به انتظار . . .

يا صاحب الزمان

.

.

.

اي حضرت حاضري كه ناپيدايي

غايب شده از زشتي و نازيبايي

شرمنده كه جاي آمدن، مي‌گوييم

آقا ، تو چه وقت پيش ما مي‌آيي . . . ؟

.

.

.

با توام اي دشت بي پايان سوار ما چه شد

يكه تاز جاده هاي انتظار ما چه شد؟

آشناي” لا فتي الا علي” اينجا كجاست؟

صاحب” لا سيف الا ذوالفقار “ما چه شد . . . ؟

.

.

.

آقا نگاهت جاي آهوهاست، مي دانم

دستان پاكت مثل من تنهاست، مي دانم

آقا دلت در هيچ ظرفي جا نمي گيرد

جاي دل تو وسعت درياست ، مي دانم . . .

.

.

.

انتظار، انسان سست ايمان را افسرده و منحرف ميكنه، بايد با تقويت

ايمانمون در زمان غيبت منجي و انتظار فرج، در جهت صراط مستقيم حركت كنيم . . .

.

.

.

سالار وقت آمدنت دير شد، بيا

اين دل در انتظار فرج پير شد بيا

ديدم به خواب آمدي از جاده هاي دور

گفتا دلم كه خواب تو تعبير شد، بيا . . .

.

.

.

دل را زكمند تن رهانديم بيا

در مروه تو را به شوق خوانديم بيا

تو غنچه نرگسي و ما، در ره تو

تا كعبه گل لاله فشانديم بيا . . .

.

.

.

در انتظار تو ديگر نمانده است قرارم

بگير دست مرا عاشقم قرار ندارم

تمام عمر به پايت نشسته ام كه بيايي

مكن به حسرت ديدار خويش روز شمارم . . .

.

.

.

چقدر انتظار براي ديدنت سخت است

چقدر براي نقاش كشيدنت سخت است

چگونه جمال تو را نگارينه كند او

كه بهر كسي بجز خداي آفريدنت سخت است . . .

يا مهدي ادركني

.

.

.

عمرم تمام گشت ز هجران روي تو

ترسم شها به خاك برم آرزوي تو

با آن كه روي ماه تو از ديده شد نهان

عشاق را هميشه بود ديده سوي تو . . .

.

.

.

كدام جمعه دعا مستجاب خواهد شد

سـوار صـاعـقـه پـا در ركـاب خـواهد شد؟

كدام جمعه ز تاثـيـر تـابـش خورشـيـد

دلي كه يخ زده از غصه ، آب خواهد شد . . . ؟

.

.

.

اگرچه روز من و روزگار مي گذرد

دلم خوش است كه با ياد يار مي گذرد

چه قدر خاطره انگيز و شاد رويايي است

قطار عمر كه در انتظار مي گذرد . . .

.

.

.

بيا كه باز مرا بيقرار خواهي كرد

به يك اشاره زمين را بهار خواهي كرد

كمان و تير بگيروبه كوي عشق بيا

عقاب كوه احد را شكارخواهي كرد . . .

.

.

.

در اضطراب چه شبها كه صبح شان گم شد

چه روزها كه گرفتار روز هفتم شد

چه قدر هفته پر از شنبه شد، به جمعه رسيد

و جمعه روز تفرّج براي مردم شد !

دسته ها : مذهبي
جمعه هفتم 11 1390

من ارگ بم و خشت به خشتم متلاشي

تو نقش جهان هر وجبت ترمه و كاشي

در هر نفس اين است دعايم همه  اي ماه

در زير و بم خاطره ، آزرده نباشي  . . .

.

.

.

همه جا پر شده كه

دهانت را ميبويند مبادا گفته باشي دوستت دارم

من ميگم حق دارن

چون دوست داشتن هاي ما بودار است

بوي سو استفاده

بوي خيانت

بوي دروغ ميدهد . . .

.

.

.

تو آني نبودي كه فكرش را مي كردم، زيرا باعث شدي آني شوم كه فكرش را هم نمي كردم . . .

.

.

.

ميدوني اگه يه روز پادشاه بشم بزرگترين آرزوم چيه ؟

ميخوام بشي تاج سرم

.

.

.

ساعت ها به ساعت مي نگرم

مسابقه گذاشته اند عقربه ها

هر چه غمت بيشتر باشد از سرعت خود مي كاهند . . .

.

.

.

مي سپارمت به خدا

خدايي كه هيچوقت نخواست تو را به من بسپارد . . .

.

.

.

حقايق گاهي وقتا توي شوخي پيدا ميشه

خيلي احمقانه است اگر فكر ميكنيم آدمها توي شوخيها دلشان نمي شكند . . .

.

.

.

تنها خداست كه ميداند (بهترين) در زندگي تو چگونه معنا مي شود

من آن بهترين را برايت آرزو مي كنم . . .

.

.

.

چه اشتباه بـزرگيست ، تلخ كردن زندگيمان

براي كسي كه در دوري ما

شيرين ترين لحظات زندگيش را سپري ميكند . . .

.

.

.

سرزنشم مكن اگر از همه پا كشيده ام ، تبع لطيف آدمي ، با همه سر نميكند . . .

.

.

.

پا ميكشم از كوچه هاي همجواري / يعني دگر اينجا ندارم اعتباري

با اين همه دل به دستت مي سپارم / شرمنده ام جز اين ندارم يادگاري . . .

.

.

.

ميگويند دل به دل راه دارد راست ميگويند

ديگر نپرس چرا دوستت ندارم . . .

.

.

.

هرچه دلتنگي هست ، حرفهايي كه گره در گره است

تو بيا تا به همان بوسه اول برود . . .

.

.

.

من كزين فاصله غارت شده ي چشم تو ام

چون به ديدار تو افتد سرو كارم چه كنم

يك به يك با مژه هايت دل من مشغول است

ميله هاي قفسم را نشمارم چه كنم . . . ؟

.

.

.

اگرچه از تو دور هستم اما تو را در قلب خويش حس ميكنم

حتي نزديكتر از آن دو عاشقي كه در آغوش هم هستند . . .

.

.

.

از دورترين نقطه ي عشق ، دل به پرگار خدا مي بندم

شايد به تو رسيدن در يك شعاع زياد هم محال نباشد  . . .

.

.

.

يه ضرب المثل چيني ميگه :

برنج سرد را مي توان خورد ، چاي سرد را مي توان نوشيد

اما نگاه سرد را نمي توان تحمل كرد . . .

.

.

.

.مي آيي عاشق ميكني ، محو ميشوي تا فراموشت كنم ،

دوباره مي آيي تازه ميكني خاطرات را ، محو ميشوي ،

به راستي كه سراب از تو با ثبات تر است . . .

.

.

.

دل ناله كند از من ، من ناله كنم از دل ، يارب تو قضاوت كن ديوانه منم يا دل . . . ؟

.

.

.

گاهي دلم براي چوپان دروغگو خيلي مي سوزد

بيچاره ۲ بار بيشتر دروغ نگفت انگشت نما شد

ولي ما هنوز صادق ترينيم . . .

دسته ها : عاشقانه
جمعه هفتم 11 1390

هر خطا از چشم آيد ، عذر ميخواهد لبت

تلخي بادام را شِكَر تلافي ميكند . . .

.

.

.

هرگز در زندگي اين دو را ابراز نكنيد

اول ، آنچه نيستيد

دوم ، همه ي آنچه هستيد . . .

.

.

.

هيچ وقت خودت را باد نكن

چرا كه كوچك ترين سوزن تو را مي تركاند !

.

.

.

گرايش تو به آن كس كه تو را نميخواهد سبب خواري توست  . . .

.

.

.

اگه به اوني كه ميخواي نميرسي

آهسته تر برو تا اوني كه تو رو ميخواد بهت برسه . . .

.

.

.

قبل از اينكه فكرت كار دستت بده ، تو يه كاري دستش بده !

.

.

.

اين محنتي كه از تنگي قفس مي كشيم

كفران نعمتي است كه در باغ كرده ايم . . .

.

.

.

هوس

صد شرف دارد

به عشقي دروغي

كه رياكارانه خيانت مي كند . . .

.

.

.

اگر ، در كار ما “اگر” نباشد، بي شك پيروز خواهيم شد . . .

.

.

.

درد و رنجي كه مرا مي شكند ، تراشي است كه به الماس مي دهند . . .

.

.

.

هميشه شيرين نباش

فرهاد

گاهي بايد طعم ديگري را تجربه كند . . .

.

.

.

به صليب اگر كشيده شدي مسيح باش

نه مترسكه سره جاليز . . .

.

.

.

اين روز ها انسان قيمت هر چيز را ميداند ولي ارزش هيچ چيز را نميداند . . .

.

.

.

افكارت چرك نويس گفتارت هستند و اعمالت پاك نويس گفتارت

پاك نويست را با اعمال اشتباه تباه و خط خطي نكن . . .

.

.

.

هر انساني جائز الخطاست

ولي هر خطايي جائز العفو نيست . . . !

.

.

.

چشمانتان را به ستاره بدوزيد

اما پاهايتان را روي زمين نگه داريد . . .

.

.

.

هر چيزي زيبائي هاي مخصوص به خودش را دارد

ولي هركسي نميتواند آنها را ببيند . . .

(كنفوسيوس)

.

.

.

ميم مشكلات زندگي را كه  برداريم

زندگي شيرين ميشود . . .

.

.

.

او كه شادماني مردم را نمي خواهد از ما نيست

او برده ي بي مزد اهريمن است . . .

(كوروش بزرگ)

.

.

.

هميشه بهترين راه را براي پيمودن مي بينيم

اما فقط راهي را مي پيماييم كه به آن عادت كرديم . . .

.

.

.

براي آنكه عمر طولاني باشد ، بايد آهسته زندگي كنيم  . . .

                                                                              (سيسرون)

.

.

.

عده اي بزرگ زاده ميشوند، عده اي بزرگي را بدست مي آورند

و عده اي بزرگي را بدون آنكه بخواهند با خود دارند  . . .

(شكسپير)

دسته ها : فلسفي
جمعه هفتم 11 1390

 تن آدمي شريف است به جان آدميت نه ، همين لباس زيباست نشان آدميت

 ويرگول را درياب!

.

.

.

آخرين بيت سعدي :

به جز قشر غضنفر ها كه از دم خرند

بني آدم اعضاي يكديگرند !

.

.

.

سوال :

 اگه يه مساوي جلوي اسمم بود اون طرف مساوي چي مينوشتي !؟

.

.

.

گوگل: من صاحب همه چيم

ويكي پديا: من همه چيو مي‌دونم

فيسبوك: من همرو ميشناسم

اينترنت: من نباشم شما ها هيچين

برق: زر اضافي نزنيد !

.

.

.

ورژن جديد ابراز علاقه

چند تا دوسم داري !؟

اختلاس تا !

.

.

.

در عروسي حيف نون بعلت شديد بودن برف شادي

۵ نفر در سقوط بهمن جان باختند !

.

.

.

بدبختي يعني

يه عمر تلاش كني شاه بشي

اما بعد بفهمي

بي بي دلت ، دلداده ي سربازه !

.

.

.

از معرفت تو به كوچه پس كوچه زدم

معرفت رو ولش كن ، من گم شدم !

.

.

.

آدم بايد عين مرسوله پستي سفارشي باشه

يكي باشه هميشه تحويلش بگيره، بگيرتش تو بغل

امضا هم بده كه تحويل گرفته شده، پس گرفته نميشود !

.

.

.

اصغر دماغ بزرگي داشت و خيلي مهربان بود و باهوش و سختكوش و خوش برخورد و

با جنبه و مؤدب و خوش لباس و متين و فروتن و خوش صحبت و باشخصيت و تميز و مرتب

بچه هاي محل صداش مي كردند اصغر دماغ !

.

.

.

سال ها گذشت و كسي نديد كه انساني با قاشق چاي خوري، چاي بخورد !

.

.

.

عضنفر بعد از عمليات داشته شهدا رو جمع و توي پلاستيك مي كرده

بين شهدا يه زخمي بوده كه به زحمت ميگه : من زخمي هستم، شهيد نشدم

غضنفر ميگه: بيا برو توي پلاستيك شهيد شدي بدبخت داغي نميفهمي !

.

.

.

با توجه به قيمت تخم مرغ ، گوجه و نان

اگر دوستي به شما گفت بريم خونه يه املت بزنيم

بدونيد شما جايگاه خيلي بالايي پيشش دارين !

.

.

.

فقط يك زن ايراني مي تونه روزي چند ساعت برنامه آشپزي نگاه كنه

و چند تا دفتر هم پر كرده باشه و آخرش همون كوكوسبزي براي شوهرش درست كنه!

.

.

.

آيا ميدانيد

فقط يه آرايشگر زنِ ايراني مي تونه

درآمدي معادل يك فوق تخصص جراحي رو داشته باشه !

 

دسته ها : سرگرمي
جمعه هفتم 11 1390

خسته شدم از بس به آدمايي كه ميخوان جاي تو رو توي قلبم بگيرن گفتم :

ببخشيد اينجا جاي دوستمه ، الان برميگرده !

.

.

.

به اميدي كه وفا خواهم ديد / از تو تا چند جفا خواهم ديد

گر توان وصل تو را ديد به خواب / اين چنين خواب كجا خواهم ديد

طاق ابروي تو گر قبله شود / خوش اثر ها ز دعا خواهم ديد . . .

(فروغي بسطامي)

.

.

.

آيا مي داني بدست آوردنت

تنها “استثناء” در

خواستن ، توانستن است . . . ؟

.

.

.

شمع، اين مساله را بر همه كَس روشن كرد

كه توان تا به سحر ، گريه ي بي شيون كرد . . .

.

.

.

پيرم و گاهي دلم ياد جواني مي‎كند / بلبل شوقم هواي نغمه‎خواني مي‎كند

همتم تا مي‎رود ساز غزل گيرد به دست / طاقتم اظهار عجز و ناتواني مي‎كند . . .

.

.

.

تمامي مزرعه كافر صدايش ميزدند

گل آفتاب‌گردان كوچكي را كه عاشق باران شده بود . . .

.

.

.

يك مترسك خريده ام

عطر هميشگي ات را به تنش زده ام

در گوشه اتاقم ايستاده

درست مثل توست ، فقط اينكه روزي هزار بار از رفتنش مرا نمي ترساند . . .

.

.

.

حالم را پرسيدند ، گفتم رو به راهم ! نمي دانند رو به راهي هستم كه تو رفته اي . فار

.

.

.

بي من نرو آن سوي فرداي زمانه

بي من نشو دمساز تنهاي ترانه

با من بمان اين روزهاي بي بهانه

با من بمان با دردهاي عاشقانه

.

.

.

تقديم به كسي كه هنوز هم تكه اي از آسمان در چشمانش

و جرعه اي از دريا در دستانش و تجسمي زيبا از خاطره ها و ايثارهاي سرخ

در معبد ارغواني دلش به يادگار مانده است . . .

.

.

.

وقتي پروانه عشق در تاري بيفتد كه عنكبوتش سير باشد

تازه قصه زندگي آغاز شده است زيرا ديگر نه مي تواند پرواز كند نه بميرد . . .

.

.

.

قاصدكها هم مانند تو

بعد از كلي آرزو مرا ترك گفتند

انگار اين رسم طبيعت است !

.

.

.

بيزارم از اين خواب ها

كه هر شب مرا به آغوش تو مي آورند

و صبح … با اشك

از تو جدايم مي كنند . . .

.

.

.

ما پيغام دوستيمان را با دود بهم مي رسانيم .

نمي دانم انسو براي تو تكه چوبي هست يا نه؟

من اين سو جنگلي را به اتش كشيده ام . . .

.

.

.

آدما دو جور زندگي ميكنن يا غرورشونو زير پاشون ميذرانو با انسانها زندگي ميكنن.

يا انسانهارو زير پاشون ميذارنو با غرورشون زندگي ميكنن . . .

.

.

.

چه فرقي ميكند مهره ي سياه باشم يا سفيد

چشمانت با اولين حركت ماتم ميكند . . .

.

.

.

اين روزها آب وهواي دلم آنقدر باراني ست

كه رخت هاي دلتنگيم را فرصتي براي خشك شدن نيست . . .

.

.

.

صرف فعل “دوست داشتن” بسيار سخت است

گذشته اش كه به هيچ وجه ساده نيست

حالش كاملاً اخباري ست

آينده اش هم شرطي . . .

.

.

.

دليل اينكه تو را طلب نميكنم ، بي نيازي نيست

گاهي وقت ها بايد صبور بود . . .

.

.

.

من ساده فكر ميكردم تا ابد كنار تو بودم ولي چه سود

خوشبخت آنكسي كه دلت را ز من ربود . . .

.

.

.

از كوير آمده‌ام

چشمم از خاطره ريگ پُر است

ابر من باش و دلم را بتكان . . .

.

.

.

به كدامين گناه از بهشت اغوشت رانده شدم ؟

من كه حتي وسوسه سيب نداشتم . . .

.

.

.

اينقدر خودم و براش كوچيك كردم كه فكر نكنه ازش بزرگترم

افسوس كه منو به خاطر كوچيكيم تنها گذاشت . . .

.

.

.

گاه يك لبخند انقدر عميق ميشود كه گريه مي كنيم

گاه يك نغمه انقدر دست نيافتني ميشود كه با ان زندگي مي كنيم

گاه يك نگاه انچنان سنگين ميشود چشمانمان رهايش نمي كند

گاه يك عشق انقدر ماندگار مي شود كه فراموشش نمي كنيم

 

دسته ها : عاشقانه
جمعه هفتم 11 1390

كمي گيجم كمي منگم ، عجيب است / پريده بي جهت رنگم ، عجيب است

تو را ديدم همين يك ساعت پيش / برايت باز دلتنگم ، عجيب است . . .

.

.

.

روي قلبي نوشته بودن شكستني است مواظب باشين

ولي من روي قلبم نوشتم شكسته است ، راحت باشيد . . . !

.

.

.

دوستت دارم ، رازيست كه ، در ميان حنجره ام دق ميكند وقتي كه نيستي . . .

.

.

.

دوري از اين ديده ، اما باز يادت ميكنم / حرمت اين آشنايي فرش راهت ميكنم

در فراقت ، غم حصار خنده هايم را شكست / باز هم از انتهاي دل صدايت ميكنم . . .

.

.

.

توكه با ديگرانت بود ميلي / چرا يادت مرا بشكست خيلي ؟

مگر قصدت پريشاني ما بود / كه عشق ما نشد مجنون و ليلي . . . ؟

.

.

.

يادم نرود كه :

من تنها هستم ، اما تنها من نيستم . . .

.

.

.

چه تجارت ناشيانه اي بود آن همه نازي كه من از تو خريدم  . . .

.

.

.

روزي مي شود كه برگ برنده ات دل مي شود

اما تو ديگر حاكم نيستي . . .

.

.

.

اگر نسيمي شانه هايت را نوازش كرد

بدان آن هواي دل من است كه به يادت مي وزد . . .

.

.

.

دستهايت را زير تنهاييم ستون كن كه من از آوارگي بي تو بدون ميترسم  . . .

.

.

.

درود بر آدم هاي خوب ، آنها كه در انديشه ي ديگران تصوير زيبا مي نگارند  . . .

.

.

.

عشق يعني وقتي هزار دليل براي رفتن هست

هنوز دنبال يه بهونه‌اي كه بموني . . .

.

.

.

چمن ها بي تو زيبايي ندارد / بهار و گل دلارايي ندارد

فريب كَس نخوردم جز تو اي يار / كه ديگر كَس فريبايي ندارد . . .

.

.

.

احساس تو طروات باران است / بر زخم شكوفه هاي گل درمان است

هروقت كه در هواي تو ميچرخم / انگار نفس كشيدنم آسان است . . .

.

.

.

تو اين  “مـــَــن ها “  را از خودت  “مــِـن‌ها”  كن

من ميـميرم براي باقي مانده ات . . .

.

.

.

 تا كي دل من چشم به در داشته باشد ؟

اي كاش كسي از تو خبر داشته باشد

 آن باد كه آغشته به بوي نفس توست

از كوچه ما كاش گذر داشته باشد . . .

.

.

.

من ملك بودم و فردوس برين جايم بود / آدم آورد در اين دير خراب آبادم

نيستم آدم اگر باز نگردم آنجا / زين جهت هست اگر باز كمي دلشادم . . .

دسته ها : عاشقانه
جمعه هفتم 11 1390

به سراغ من اگر مي آييد با پتك و تبر و مته برقي بياييد !

مسابقه گذاشتن بر سر شكستن چيني نازك تنهايي من !

.

.

.

بعد از خوندنِ اين متوجه ميشيد كه كه مغزتون اجازه خوندنِ “كه” دوم رو به شما نداد !

.

.

.

يه سوال

چرا وقتي يه نفر رو “هلو” خطاب ميكني ، لپاش گل ميندازه و حال ميكنه

اما بهش ميگي “گلابي” بهش بر ميخوره !؟

بابا ميوه ميوه است ديگه !

اميدوارم به توئه گلابي بر نخوره !

.

.

.

ديگه تنها جايي‌ كه ميبيني‌ يكي‌ ۱۰، ۱۵ تا هندونه يجا ميخره

كتاب رياضيه  !

.

.

.

(ميازار موري كه دانه كش است…)

اين شعر نشون ميده ما از قديم يك جورايي كرم داشتيم !

.

.

.

اول تو آف شو … نه اول تو آف شو …

(عاشقانه هاي اينترنت) !

.

.

.

روش هاي رفتن به خارج !

۱_ با ماشين

۲_ با اتوبوس

۴_ با هواپيما

۵_ با قاچاق

۶- با فتوشاپ !

.

.

.

اعتبار دوستى شما رو به اتمام است با وارد نمودن رمزطلايى

I LOVE YOU

علاوه برشارژ خود از علاقه (صددرصد) ما برخوردار شويد !

شركت ايراندل

.

.

.

ديكتاتور كيست !؟

بچه اي است  ۲ ساله

كه ۲۰ نفر مجبورند به خاطر اون كارتون نگاه كنند!

.

.

.

فقط يه ايراني ميتونه

هر چيزي كه ميوفته رو زمين با يك فوت ضد عفوني‌ كنه !

.

.

.

به سلامتي سندباد

كه كل دنيا رو با شلوار كردي دور زد !

.

.

.

 لغت نامه جديد !

Category: اين گربه كدوم گوريه؟

Morphine: بايد بيشتر فين كني

Keyboard: چه كسي برنده شد؟

MissCall: دختر نا بالغ را گويند

Freezer: حرف مفت

Already: گند زدي به همش رفت !

.

.

.

آقايان لباسهايشان را چگونه دسته بندي مي كنند؟

۱)كثيف

۲) كثيف اما قابل پوشيدن !

.

.

.

كلافه شدن يعني:

دلتنگِ كسي باشي ؛ كه نيست

حوصله كسي را نداشته باشي؛ كه هست !

دسته ها : سرگرمي
جمعه هفتم 11 1390
X